خفته بیدار
هر چی برات قصه میگم...چرا تو خوابت نمیاد
از غم و از غصه میگم...گریه سراغت نمیاد
خیره شدی به چشم من...نگات هنوز رو به منه
اما دیگه گریه من...سکوتتو نمیشکنه
تو قاب این دقیقه ها...تصویر ماتت رو ببین
بلند شو روبروی من...دوباره لحظه ای بشین
اسیر دست غم نشو...ای خفته بیدار من
به کوری چشمای شب...نفس بکش کنار من
نفس بکش تا قلب من...غصه رو دوش تو نشه
دیو سیاه سایه پوش...ستاره پوش تو بشه
طاقت این سکوتتو...نداره این قلب حقیر
بلند شواز پنجه شب...وجود پاکتو بگیر
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1578