تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1324
خداوندا
آرامشی عطا فرما
تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم
شهامتی که تغییر دهم
آنچه را که میتوانم
و دانشی که تفاوت این دو را بدانم
آمــــــــــــــــــین
GOD grant me the sevenity
to accept things I can not
change couroge to change
things I can and wisdomt
Know the difference
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1045
کیک تولدم
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1327
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صد ها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ،
بر لبِ ، پیمانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ،
زمین و آسمان را
واژگون ، مستانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر این بیداد گر ها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه ی ، صد دانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و دیوانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان ِ دل عشاق سرگردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که می دیدم عزیز نابجایی ،
ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ،
گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه می کردم
□ عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنه ی این علم ِ عالم سوز مردم کش ،
به جز اندیشه ی عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای ، پر افسانه می کردم .
□ عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ، تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چو بودم ،
یک نفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
عجب صبری خدا دارد !
رهگذر من...
برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1091
گفتمش دل میخری؟
پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو تنها بخـــــــــند
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود آمدم او رفته بود....
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1143
هر چه بادا باد
مثل کبریت کشیدن در باد
دیدنت دشوار است
من به معجزه عـــــــــشق ایمان دارم
میکشم آخرین دانه کبریتم در باد
هر چه بادا باد...
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1007
رهگذر رفت
ترک نشسته به دل,از صدای رفتن تو
نشانده خاک به رویش عزای رفتن تو
هنوز عطر وجودت به هر نفس جاریست
عجب گرفته دلم در هوای رفتن تو
اگر چه پیش تو بودن همیشه شیرین است
پرم ز تلخی این لحظه های رفتن تو
اسیر چشم تو بودن برای من کافیست
که چشم دل بدود پا به پای رفتن تو
نشان غربت دل خورده بر سر و رویش
از آن زمان که شدم آشنای رفتن تو
طلوع کی بکند روزگار من زین پس؟
که همنشین من است های و های رفتن تو..........
رهگذر من...
برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1563
ببخش
اگر گاهی ندانستم به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی
اگر بد کردمو هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی شنیدی گاه گاهی از زبان من
اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم
برای دیگران سبزو برای تو خزان بودم
منم اکنون برای تو مینویسم که پشیمانم
برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1825
خفته بیدار
هر چی برات قصه میگم...چرا تو خوابت نمیاد
از غم و از غصه میگم...گریه سراغت نمیاد
خیره شدی به چشم من...نگات هنوز رو به منه
اما دیگه گریه من...سکوتتو نمیشکنه
تو قاب این دقیقه ها...تصویر ماتت رو ببین
بلند شو روبروی من...دوباره لحظه ای بشین
اسیر دست غم نشو...ای خفته بیدار من
به کوری چشمای شب...نفس بکش کنار من
نفس بکش تا قلب من...غصه رو دوش تو نشه
دیو سیاه سایه پوش...ستاره پوش تو بشه
طاقت این سکوتتو...نداره این قلب حقیر
بلند شواز پنجه شب...وجود پاکتو بگیر
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1114
انتظار
دل من تنگ نگاهت... توهنوز غریبه هستی
چشم براه تو نشستم... تو ولی چشاتو بستی
میدونم جدایی ما... واسه تو یه راه دیگس
واسه من ی جور سکوته...توی تنهایی و بن بست
من همه راه هارو رفتم...تو همه راه هارو بستی
چشم براه انتظارم... تو ولی اونم شکستی
آخر خطی که میگن...واسه دلم همین جاس
توی این کوچه بن بست...این جداییه که با ماس
من تو انتظار میمونم... تو برو با دلخوشیهات
من یه آرزویی دارم... که خدا همیشه همرات
رهگذر من...برچسب : نویسنده : رضا جباری سعادتلو rahgozare-man بازدید : 1326